هامون
به گمان من هیچچیز بهتر از همین نوشتهها ماهیت فکری صاحب اثری را که همه سعی میکنند از او هنرمند ومتفکری درجهیک بسازند روشن نمیکند. یادتان نرود که بزرگان هنر امروز این سرزمین٬ یعنی سینماگرانی چون حاتمیکیا و ملاقلیپور و باقی جنگیسازان سینمای ایران بسیار به این دستمال میآویزند.اما با این همه با آن قسمتش راجع به روشنفکری و عدم ارتباطش با جامعهی ایرانی موافقم. یکی از مشکلات ما همین است. به عبارت دیگر ما مدرنیزاسیون را میخواهیم ولی با آفتابه٬ پست مدرن را میخواهیم ولی با حفظ مطلقگرایی مذهبی٬ دمکراسی را میخواهیم ولی بدون بها دادن به حقوق دیگرانی که چون ما نیستند٬ آزادی را میخواهیم ولی تنها برای خودمان و دارو دستهمان. فراموش میکنیم که غرب دستآوردهایش را به وسیله ی همین روشنفکران به دست آورده است. جامعهی بدون روشنفکر٬ بدون پل ارتباطی میان متفکران و مردم٬ جامعهی بیمطالعه از این جلوتر نخواهد رفت. حال به قول آن شهید٬ اول قبلهنماینتان را پیدا کنید تا بعد ببینیم سرانجام به کجا خواهیم رسید و مطمثن باشید پایان راه همانجاست که قبلهنمایتان میگوید!
ار این گذشته این عکسها هم دیدن دارند٬رضاشاه و کشف حجاب
و آخر اینکه از این آدم خطرناکترمن نمیشناسم. بتونهکاری که با قدرت هرچه تمامتر به مردهای نیمهجان مسیحاوار میدمد و جان میدهد و میتواند به راحتی حاصل سالها زحمت بسیاری را به باد دهد. نگاهی به این مصاحبهاش بیاندازید تا بفهمید چگونه این آدم با ظرافت بتونه بر حاصل زحماتِ کسانی چون علی دشتی و کسروی میکشد و دیوار نیمهویران را از نو با مصالح مدرن میسازد. مصاحبه با عبدالکریم سروش هرگونه میخواهید برداشت کنید. اما این حمایتها و هواداری از جانب غربیها از او برای من غیر قابل قبول و شک برانگیز است. این از آن کمانچهزدنهاست که فردا صدایش در میآید٬ و بد صدایی هم دارد.این دیدگاههای مثلآ مدرن از اسلام رادیکال نیز خطرناکتر است و راه به بیراههای میبرد که بیرون آمدن از آن آسان نخواهد بود.همین.